darya

آدم هایی هستند که بودنشون حتی مجازی به آدم آرامش می ده !

 
 
 
 این شعر حافظ سند و مدرکی است بر اینکه قانون جذب همیشه و همواره وجود داشته ،،
ﮔﻔﺖ ﺁﺳﺎﻥ ﮔﯿﺮ ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﮐﺰ ﺭﻭﯼ ﻃﺒﻊ
ﺳﺨﺖ ﻣﯿﮕﺮﺩﺩ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺮ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺳﺨﺖ ﮐﻮﺵ .
ﺣﺎﻓﻆ
 پس مراقب باشید ، با افکار منفی ، منفی ها را جذب نکنید ، همواره جاذب مثبت ها باشید
نویسنده: maryam ׀ تاریخ: سه شنبه 20 آبان 1393برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

اگر به دنبال شادی واقعی هستی...
 
قوانین حرکات موزون را ، زیر ناموزون ترین گام ها بشکن
نویسنده: maryam ׀ تاریخ: سه شنبه 20 آبان 1393برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

کاش عاشقانه ها را خیاط ها می نوشتند
روزهای خوبش را ماکسی می دوختند
دلتنگی هایش را درز می گرفتند
رویش را خنده دوزی می کردند
بغض هایش را تو می گذاشتند
همه جایش را دو دوخت می کردند
که یک عمر بپوشی
و آخ هم نگوید
تمامش را یک رو می دوختند
اینقدر با دقت اندازه هایش را می گرفتند
که فقط به تن تو بنشیند
مطمئنم
به تو می آید
فقط کمی بیشتر مواظبش باش
همه ی خیاط ها رفو گری بلد نیستند

نویسنده: maryam ׀ تاریخ: سه شنبه 20 آبان 1393برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

نویسنده: maryam ׀ تاریخ: سه شنبه 20 آبان 1393برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

بهای زندگی:


به چه قیمتی حاضرید زندگی تان را حفظ کنید.
فرض کنید زندگی همچون یک بازی است.
قاعده این بازی چنین است که بایستی پنج توپ را در آنِ واحد در هوا نگهدارید و مانع افتادن شان بر زمین شوید.
جنس یکی از آن توپها از لاستیک بوده و باقی آنها شیشه ای هستند.
پر واضح است که در صورت افتادن توپ پلاستیکی بر روی زمین، دوباره نوسان کرده و بالا خواهد آمد.
اما آن چهار توپ دیگر به محض برخورد با زمین، کاملا شکسته و خرد می شوند.

باید بدانید که: آن چهار توپ شیشه ای عبارتند از :
خانواده،
سلامتی،
دوستان
و روح خودتان؛
و توپ لاستیکی همان شغل و کارتان است.
كار را بر هیچ یک از عوامل فوق ترجیح ندهید؛
چون همیشه كاری برای كاسبی وجود دارد؛
ولی دوستی كه از دست رفت؛ دیگر بر نمی گردد.
خانواده ای كه از هم پاشید؛ دیگر جمع نمی شود.
سلامتی از دست رفته؛ باز نمی گردد.
و روح آزرده دیگر آرامشی ندارد.
همین...
" سی ثانیه پای صحبت برایان دایسون "

نویسنده: maryam ׀ تاریخ: سه شنبه 20 آبان 1393برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀



اگر سفر نكنی،
اگر كتابی نخوانی،

اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نكنی.

به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
زمانی كه خودباوری را در خودت بكشی،

وقتی نگذاری دیگران به تو كمک كنند.
به آرامی آغاز به مردن می‌كنی

اگر برده عادات خود شوی،
اگر همیشه از یك راه تكراری بروی،

اگر روزمرگی را تغییر ندهی،
اگر رنگهای متفاوت به تن نكنی،

یا اگر با افراد ناشناس صحبت نكنی.
تو به آرامی آغاز به مردن می‌كنی

اگر از شور و حرارت،
از احساسات سركش،

و از چیزهایی كه چشمانت را به درخشش وامی‌دارند،
و ضربان قلبت را تندتر می‌كنند، دوری كنی.

تو به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نكنی،

اگر ورای رویاها نروی،
اگر به خودت اجازه ندهی،

كه حداقل یك بار در تمام زندگیت ورای مصلحت‌اندیشی بروی.
امروز زندگی را آغاز كن!

امروز مخاطره كن!
امروز كاری كن!

نگذار كه به آرامی بمیری!
شادی را فراموش نكن…!

نویسنده: maryam ׀ تاریخ: سه شنبه 20 آبان 1393برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

می شود برگشـــت ،
تا دبستان راه کوتاهیست
می شود از ردّ بــــــاران رفت
می شود با سادگــــــی آمیــــخت
می شود کوچکتر از اینــجا و اکنون شد
می شــــــود کیفــــــــــی فراهــــم کـــــــرد
دفتــــری را می شــــــود پر کرد از آئینه و خورشید
در کتابــــــی می شــــــود روییـــدن خود را تماشا کرد
مـــن بهـــــــار دیگــــــری را دوســـــــت مــــــــــــی دارم
جـــــــــــــــــــــــای مـــــــــــــــن خالیــــــــــــــــــــــســــــت
جای من در مــــــیز ســـــــــوم کــــــــــــــــــنار پنجره خالیســـت
جـــــــــــــــــــــــــــــــــای مــــــــــن در درس نقّــــــــــــــــــــــــــاشی
جای مــــــــــــــــن در جمـــــــــــــــــع کوکـــــــــــــــــــــــــــــب هـــــــــا
جـــــــــــــای من در چشــــــــــــــــــــم های دخـــــــــــــتر خورشید
جــــــــــــــــــــای مـــــــــــــن در لحـــــــــــــــــــــظه های ناب
جای مــــــــــــــــــن در نمـــــــــــــــره های بیـــــــــــــست
جای مـــــــــــــــــن در زندگـــــــــــــــــی خالیســـــت
می شــــــــــــــــــــــــود برگشـــــــــــــــــــــــت
اشتیـــــــاق چشـــــــم هایم را تماشــــا کن
می شود در سردی سر شاخه های باغ
جشـــــــن رویـــــــــش را بیفروزیـــم
دوستی را مــــــی شود پرسیـــد
چشم ها را می شود آموخــت
مهربانی کودکی تنهاســـت
مهربانی را بیاموزیـــم ...
محمد رضا عبدالملکیان

نویسنده: maryam ׀ تاریخ: سه شنبه 20 آبان 1393برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

تو زیبا نیستی، من کلک زیبا آفرین دارم
تو شیدا نیستی، من شور شیدا آفرین دارم
تو در بزم من این آوازه مستی به خود بستی
تو شیوا نیستی، من جام رسوا آفرین دارم
جنون گل کردومجنونی چو من از تو هویدا شد
تو لیلا نیستی، من عشق لیلا آفرین دارم
تو مشغول خود و من با تو در بیداری و خوابم
تو رویا نیستی، من فکر رویا آفرین دارم
در این گلزار از هر سرو خرامد سرو آزادی
تو رعنا نیستی، من چشم رعنا آفرین دارم
تو با شیرینی شعر من اینسان مجلس آرایی
تو گویا نیستی،من طبع گویا آفرین دارم
تو سرگرمی که در جمعی، منم تنها و سرگردان
تو تنها نیستی من بخت تنها آفرین دارم
تو سود اشک من هستی که جوشان تر ز دریایی
تو دریا نیستی،من اشک دریا آفرین دارم
ترا چون طور و خود را همچو موسا در سخن دیدم
تو سینا نیستی،من برق سینا آفرین دارم

نویسنده: maryam ׀ تاریخ: سه شنبه 20 آبان 1393برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

می چیست؟


مستان ز میِ عرفان، هر یک نظری دارند
در سکرت و شادی شان حال دگری دارند

گویند ز می و مستی اشعار غزل گونه
لیکن عرفای حق، زان خوش خبری دارند

آن می که تو را گیرد، عقل و خرد و فهمی
این می نبوَد. زهری است. چون شور و شری دارد

می خور. میِ عرفانی، نی از دهن و حلقوم
نوشیدنِ این می را، هر بی خبری دارند

مستِ میِ عرفانی، هر کس چو شود بیند
در میکدۀ عرفان، پیران هنری دارند

عاشق شدن اینجا هم، حالِ دگری دارد
در وصف و وصالِ عشق، کوی و گذری دارند

هرکو نشود مخلص، بیدار نخواهد شد
تن برده به میخانه، بر دل شرری دارند

اسرارِ می و مستی در خلوتِ میخانه
ایمن نبوَد گفتن، چون پرده دری دارند

این گنجِ سعادت را، ویرانه بوَد جایش
مخروبِ براری را، صدها اثری دارند.

نویسنده: maryam ׀ تاریخ: سه شنبه 20 آبان 1393برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

خلق جهان خویش...

همه انسان ها و همه چیز در جای خود قرار دارند.
تو همانی هستی که خود می خواستی باشی.
اگر زندگیت در کمال آرامش، زیبایی، صلح، مهربانی، عشق، سرور، یگانگی و ... هست...


ادامه مطلب
نویسنده: maryam ׀ تاریخ: سه شنبه 20 آبان 1393برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

نیم نگاهی به مشکلات گذشته بینداز ...

یک زمان تصور میکردی که دیگر امیدی به زندگی نیست ...

ولی اکنون با لبخندی سرشار از لذت به چشم کسب یک تجربه

به آن می نگری ...

اطمینان داشته باش، فردا هم به مشکلات امروز خودت

با لبخند می نگری !

نویسنده: maryam ׀ تاریخ: سه شنبه 20 آبان 1393برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

كاش باران بودم
و غم پنجره را میشستم
و به هر كس كه پس پنجره غمگین مانده
از سر عشق ندا میدادم
پاك كن پنجره از دلتنگی
كه هوا دلخواه است
گوش كن باران را
كه پیامی دارد
دست از غم بردار
زندگی كوتاه است
باز كن پنجره را
روز نو در راه است...

نویسنده: maryam ׀ تاریخ: سه شنبه 20 آبان 1393برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

باور های غلط چون دیواری بلند است که جلو دیدمان ایجاد میکنیم

و تا زمانی که این دیوار نشکند به حقیقت نمیرسیم

اگر امروز چنانید که نمیخواهید باورهایتان را تغییر دهید......

نویسنده: maryam ׀ تاریخ: سه شنبه 20 آبان 1393برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 
ققنوس را پرسیدند
اتش از بهر چه افروختی
گفت از بهر سوختنم
پرسیدند
اوازت چراغمگین است
گفت چون دلم شکسته و خونین است
پرسیدند
از وادی عشق چه می دانی؟
گفت دروغی بس زیبا و شیرین است
پرسیدند
پس از سوختن چه خواهی کرد
گفت دوباره برنخواهم خاست از اتش زیرا زندگی فریبی رنگین است
..... ......
انگاه ققنوس با اوایی حزین بر هیمه ی جانش با قلبی شکسته از فریب و دروغ
اتشی افروخت
شعله ی اتش تطهر کرد پر وبالش
سوخت خاکسترش را باد برد
افسانه شد ققنوس
گاه اوایش را از دل سوخته دلان خواهی شنید...
اوای ققنوس
نویسنده: maryam ׀ تاریخ: سه شنبه 20 آبان 1393برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

دوستى، فصل قشنگیست پر از لاله سرخ
دوستى، جمع شعور من و توست
دوستى، رنگ قشنگیست چون رنگ خدا
دوستى، حس عجیبیست میان من و تو
دوستى ،درس بهم تافتن عاطفه هاست
دوستى، رج به رج حذف همه فاصله هاست
دوستى، لمس سر انگشت وفاست
دوستى ،یافتن راه ، تا عرش خداست
دوستى، داشتن جمع وجود من و دوست
دوستى، خواستن وداشتن قلب نكوست
دوستى ،رحمت یارست،
چو باران جاریست

نویسنده: maryam ׀ تاریخ: سه شنبه 20 آبان 1393برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀


پس این ها همه،
اسمش زندگی است

دلتنگی ها،
دل خوشی ها،
ثانیه ها،
دقیقه ها...

حتی اگر تعدادشان
به دو برابر آن رقمی که برایت نوشته ام برسد

ما زنده ایم چون بیداریم
ما زنده ایم چون می خوابیم
و رستگار و سعادتمندیم
زیرا هنوز
بر گستره ویرانه های وجودمان
پانشینی برای گنجشک عشق باقی گذاشته ایم

خوشبختیم زیرا هنوز
صبح هامان آذین ملکوتی بانگ خروس هاست

سرو ها
مبلّغین بی منت سر سبزی اند

و شقایق ها
پیام آوران آیه های سرخ عطر و آتش؛

برگچه های پیاز ترانه های طراوتند
و فکر کن...
واقعا فکر کن که چه هولناک می شد،
اگر از میان آواها
بانگ خروس و پارس سگ را بر می داشتند
و همین طور ریگ ها
و ماه
و منظومه ها را

ما نیز باید دوست بداریم ...
آری باید....
زیرا دوست داشتن بال روح ماست

نویسنده: maryam ׀ تاریخ: سه شنبه 20 آبان 1393برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

همه ما در زندگی سختی های فراوانی می کشیم و غم‌های زیادی را تجربه می کنیم و خواهیم کرد.
غم‌ها با اینکه باعث بیداری انسان می شوند،
اما نباید آنها را در دل نگه داشت،
چون به همان میزان که تو و قلبت را آگاه و بیدار می کنند،
اگر رهایشان نکنی تو را نابود خواهند کرد.
تو باید بیاموزی غم‌هایت را در گوشه‌ای از قلبت پنهان کنی تا بتوانی به زندگی ادامه دهی

نویسنده: maryam ׀ تاریخ: سه شنبه 20 آبان 1393برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

هیچ انسانی نمیداند کدامین لحظه از زندگی اش خاطره میشود.
شاید اون لحظه نداند
ولی وقتی زمان بگذره کل زمان گذشته واسش خاطره میشه
اون لحظاتی که سر شار از عشقند.

نویسنده: maryam ׀ تاریخ: سه شنبه 20 آبان 1393برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

CopyRight| 2009 , yasesorati.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com